اون رانندگی یادم داد.بابا همیشه مخالف بود، ولی اون یادم داد، بهم اجازه داد سوار شم ، ماشین خودشو میداد دستم، می دونست بابا مخالفه می دونستم بابا مخالفه ولی اون ماشین میداد و منم سوار میشدم.

حالا اون رفته و من پشت ماشین نشستم،پشت ماشین بابا، کاری کردم که اون موافقش بود و بابا مخالف ،انگار که طرف اونو گرفته باشم ،اونه لعنتی اونی که ازش متنفرم اونی که امیدوارم هیچوقت دیگه نبینمش.

بابا کدومو باور کنه.حرفامو یا کارامو؟ حق داره ولم کنه. حق داره منه عوضی لعنتی رو ول کنه، منه شبیه اونو


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها