بلاخره بعد از یه هفته وسایلمو پس داد امشب.ولی کوتاه نیومد یه روزم کم کنه از یه ماه خونه موندن.دیگه بحثم نکردم.به قول فرزانه فایده نداره که هیچ بیشترم میکنه اگه خیلی چونه بزنم.
ولی واقعا درک نمی کنم.هنوزم اصلا نمی فهمم که مگه چه اتفاقی افتاده که حقمه اینجوری کنه باهام :(
آره اصلا من سواستفاده کردم از اینکه فهمیدم دیر میاد.باید زنگ میزدم میگفتم بهش حتی اگه نمیذاشتولی تهش مگه دیر کردن و سواستفاده ام واسه چی بود؟!! می خواستم برم یه لقمه با بچه ها یه چیزی کوفت کنم نرفتم مواد بکشم که.
شیطونه می گه برم سیگاری بشماااا
امروزم ناظمون صدام کرد برم دفتر.یعنی مطمئن بودم بدبخت شدم و به آخرای داستانم تو این مدرسه رسیدم.ولی خب.احتمالا هنوز مونده به آخرشحداقل یه کم دیگه
تو دفتر معلم علوم منتظر بود و کارم داشت.یاداشت رو گذاشت جلوم گفت اینو تو نوشتی؟:) همینطوری با لبخند
گفتم نه
گفت ممنون همینو میخواسنم بشنوم.می تونی بری
گفتم چرا فک کردید کار من بودهچون اعتراض کردم؟ چون اون حرفارو زدم؟ چون لیستو خط زدم؟ یا ناظم قبلیم بهتون گفته کار من بوده؟ میشه بگید؟
گفت نه هیچکدومدوتا از بچه ها گفتن دیدنت که داشتی اینو میچسبوندی و ماشین و پنچر می کردی!!!! -_-
 تعجب نکردم.چون از اولم می دونستم کار هاله بوده ولی فک نمی کردم دیگه اینقد پست و عوضی باشه که بخواد بره بگه کار من بوده:/
گفتم فلانی و فلانی نبودن احتمالاً؟ (اسم هاله و رفیقشو گفتم)
لبخند زد و سر ت داد.بعدم گفت حلش می کنم.
داشتم میرفتم بیرون دوباره صدام کرد.
گفت این  حرفا بین خودمون بمونه.کاری نکنی؟ خیالم راحت؟
گفتم چشم
اگه پارسال بود یا سال آینده احتمالا به همین راحتی نمی گفتم چشم و بدجوری سرجاش میشوندم این دختره رو.ولی خب نمیشه نمیشه -_-
+خدایا ممنونم که اگه یه همکلاسی نفهم نسیبم کردی در کنارش ناظم و معلمای باشعورم گذاشتی.دمت گرم خدا.

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها