امروز نبات رو دیدم، فیلم نبات رو میگم.خیلی تیکه هاشو انگار از روی من و بابام ساختن،خیییلی جاهاشو ها، اصلا بدجوری همزاد پنداری کردم باهاشون :)) 


+ از بعد لغو توافقات کلا سر هر چیزی گیر میده:( یعنی کلا باهام خوب نیست،مثلا امروز اومد گیر داد چرا نشستی بازی می کنی، پاشو برو سر درس ات :/ یا مثلا ساعت نه و نیم گیر میده پاشو برو بگیر بخواب-_- ولی اینا مهم نیست یعنی خودم می دونم واسه چیه چون هنوز عذرخواهی نکردم:| ولی وااایامروز یه گیری داد،خیلی بد بود خیلی ، گفت چرا ساعت مامانتو ندیدم هیچوقت دستت کنی؟ منم بهونه آوردم که با گوشیش سینک میشه ،گوشی دستم نیست چه فایده داره؟ گفت ساعتو که نشون میده نمیده؟ 

وای حس می کنم نزدیکه بدبخت شد، لعنت به من که تو عصبانیت تصمیم می گیرم وسریعم عمل می کنم:( بفهمه فروختم به فنا میرم،وای خدایا خودت رحم کن:(

فردا عذرخواهی می کنم به امید اینکه روابط دوستانه باعث شه ساعتو یادش بره، حداقل فعلا:(

++کسی پنج شیش تومن داره قرض بده تا تابستون پسش بدم؟! :`((



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها